سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستان کوتاه آموزنده

نظر

مردی باهوش برای حضار جوک تعریف کرد، حضار دیوانه وار خندیدند. بعد از چند لحظه... دوباره همون جوک رو تعریف کرد. عده کمی از حضار دوباره خندیدند. دوباره و دوباره همون جوک رو تعریف کرد. زمانی که دیگه هیچیک از حضار نخندید او لبخند زد و گفت : وقتی که نمی تونید به یک جوک بارها و تکراری بخندید؛ چطور برای یه مسئله بارها و بارها گریه تکراری می کنید؟